امام رضا(ع) داراي حداقل 50 لقب اختصاصي است كه در ميان امامان معصوم بعد از حضرت علي(ع) در كثرت القاب رتبه ايشان دوم است. اغلب القاب ايشان شان و معناي جداگانه اي دارند كه برخي از آنها را در جدول زير مي خوانيد.

برخي از القاب امام رضا(ع) كه مشهور هستند، داستانشان جالب و خواندني است. در اينجا تعدادي از اين القاب و داستان انتساب آن ها را به امام هشتم(ع) مي خوانيم. 

 

لقب
شان و معناي لقب
 
 
 
ابالحسن
 
كنيه، لقبي است كه با «اب» يا «ام» شروع مي شود؛ يعني پدر فلاني ويا مادر فلاني. اعراب براي عرض احترام به يكديگر با كنيه نام هم را صدا مي كنند. معمولاً كنيه هر كسي را با استفاده از اسم فرزند بزرگ تر يا مشهورتر فرد مي سازند ولي گاهي هم قبل از به دنيا آمدن فرزند وقتي مي خواهند به يك نفر احترام بگذارند، او را با كنيه صدا مي زنند. درباره امام رضا(ع) هم همين اتفاق افتاده است . با اينكه امام (ع) خيلي دير صاحب پسر شدند (امام محمد تقي (ع)) اما به امام ازهمان جواني كنيه داده بودند. از آنجا هم كه آن حضرت سومين فرد از آل علي (ع) بود كه اسم علي داشت (بعد از امام اول وچهارم)، كنيه جدشان - يعني امام علي (ع) - را به ايشان دادند و آن حضرت را «ابوالحسن» صدا مي زند. اين كنيه را ظاهراً امام موسي كاظم(ع) براي حضرت انتخاب كرد. معمولاً دركتب شيعه از آن حضرت به عنوان ابوالحسن ثاني ياد مي شود. ابوالحسن اول كنيه امام علي (ع) و ابوالحسن ثالث، كنيه امام دهم حضرت علي بن محمد امام هادي (ع) است.
 
 
 ثامن، ثامن الائمه يا ثامن الحجج
 
درزمان امام موسي كاظم(ع) ، انحرافي درمسير تشيع صورت گرفت وگروهي برادر بزرگ تر آن امام يعني اسماعيل (پسر امام صادق (ع)) را امام هفتم خواندند. پس از آغاز امامت امام رضا(ع) درسال 183 قمري، پيروان ايشان تاكيد فراواني بر لقب «ثامن»يا هشتم داشتند تا آن اشتباه ديگر تكرار نشود.از نكات جالب تاريخ اينكه امام هشتم شيعيان، معاصر مامون عباسي بود كه هشتمين خليفه عباسي به حساب مي آيد.
 
رئوف
اين لقبي است كه بعد از شهادت امام به آن حضرت داده شده ودليلش شهرت ايشان به برآورده كردن حوائج زائران است.
 
 
 
 
 
رضا
معروف ترين لقب امام هشتم رضاست. اين لقب را دشمن امام(ع) يعني مامون به آن حضرت داده بود. چنان كه طبري و ديگران مي نويسند، بعد از ولايتعهدي امام (ع) مامون دستور داد به نام آن حضرت سكه بزنند. روي اين سكه ها كه الان درموزه آستان قدس است. نوشته شده:  «الامير الرضا وليعهد المسلمين علي بن موسي».
مامون، لقب رضا را از شعار «الرضا من آل محمد» گرفته بود. اين شعاري است كه اولين بار مختار درقيامش كه به خونخواهي امام حسين (ع) بود، در كوفه از آن استفاده كرد(سال 76ق). اين شعار يعني «ما فقط به حكومت كسي از آل محمد راضي هستيم.» اين شعار را بعدها داعيان عباسي (كساني كه براي قيام به نفع بني عباس وعليه بني اميه دعوت مي كردند، مثل ابومسلم خراساني) هم به كار بردند وحالا مامون مي خواست وانمود بكند كه اوست كه اين شعار و آرزوي قديمي را تحقق بخشيده است.
حديثي هم از امام جواد(ع) در «عيون اخبار الرضا» هست كه درجواب سوالي كه مي گويد چرا پدر شما را رضا ناميده اند، فرموده اند: «زيرا مرضي (= مورد رضايت) خدا در آسمان ومرضي رسول خدا وائمه او درزمين بود». آن شخصي به سوالش اصرار مي كند. مي پرسد مگر باقي پدران شما مرضي خدا ورسول نبودند؟ امام جواب مي دهند: «چرا، اما فقط پدرم بود كه مرضي موافقان ومخالفان قرار گرفت.» بعدها مضمون اين حديث بيشتر مورد توجه قرار گرفت.
 
 
 
  
سلطان
 
اسم ولقب سلطان تا قرن دوم هجري اصلاً كاربرد نداشته است ودر زمان هارون الرشيد، براي اولين بار به وزير معروفش جعفر برمكي، سلطان لقب داده شد. اين واژه ابتدا به معناي پادشاه نبود وبه معناي شخصي بود كه تسلط برامور دارد. اولين سلطان هم جعفر وزير بود كه در دوره اي كنار خليفه، سلطان هم وجود داشت.بعد از سركوبي برامكه اما تا مدت ها ديگر سلطاني وجود نداشت تا درزمان ولايتعهدي امام هشتم(ع) اين لقب را دوباره به ايشان دادند.
در دوره هاي بعدي هم اين لقب براي ايشان باقي ماند وبه معناي غير از پادشاه استفاده شد. وگونزالس كلاويخو، سفير اسپانيا كه در قبل از عهد صفوي به ايران آمد (806ق) درسفرنامه اش آورده است :«رسيديم به شهر مشهد يعني محل شهادت امام رضا (ع) كه به نام سلطان خراسان مشهور است...»
 
 
 
 
 
 
 
  
 
ضامن آهو
بعد از «رضا» مشهورترين لقب امام هشتم «ضامن آهو» است وجالب اينكه درهيچ كدام از منابع كهن تاريخي ، داستان پناه آوردن آهو به امام رضا(ع) نيامده است. قديمي ترين منبعي كه چنين لقبي آورده ، اين شهر آشوب (متوفاي 588ق) در«مناقب آل ابي طالب» است كه در وصف آن حضرت - جايي كه درجريان ذكر وقايع سفر امام (ع) به ايران به نيشابور مي رسد- يك بيت شعر از شاعري به نام «ابن حماد» نقل مي كند كه به اين شكل :«الذي لاذت به الظبيه والقوم جلوس / من ابوه المرتضي يزكو ويعلو و يروس» يعني اوكسي است كه آهوي ماده به او پناه آورد؛ درحالي كه گروهي نشسته بودند. او كسي است كه پدرش علي مرتضي(ع) است وهمواره درحال تزكيه وتعالي وبالا رفتن است. اين درحالي است كه روايت پناه آوردن آهوي ماده، دوقرن قبل از اين كتاب براي پيامبر (ص) روايت شده است.
طبراني (متوفاي 360ق) در «المعجم الكبير» وامام بيهقي (متوفاي 430ق) در«دلايل النبوه» نقل كرده اند كه روزي پيامبر از كنار شكارچياني مي گذشت كه آهويي شكار كرده بودند. آن آهو با حضرت سخن گفت. پيامبر به شكارچي ها فرمود كه آهو را رها كنند تا برود به بچه هايش شير بدهد و برگردد. شكارچي ها پرسيدند: «درقبال چه چيزي آن را آزاد كنيم؟» حضرت فرمودند: من ضامنم» . رسول خدا(ص) نشست تا آهو رفت و برگشت. شكارچي ها هم آهو را به حضرت بخشيدند وآن حضرت، آهو را آزاد فرمودند.
درعوض، شيخ صدوق (متوفاي 381ق) دركتاب «عيون الاخبار الرضا» داستاني را نقل مي كند از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسي (متوفاي 350ق) . ابومنصور ، كسي است كه به دستورش داستان هاي «شاهنامه» جمع شده بود وابتدا دقيقي وبعد فردوسي آن را به نظم كشيدند.
ابومنصور طوسي تعريف مي كند كه در جواني اش يك بار براي شكار مي رود. آهويي گيرش مي آيد. او را دنبال مي كند. آهو مي رود ومي رود تا به مزار حضرت رضا(ع) مي رسد، به محض وارد شدن آهو به داخل ساختمان مزار، سگ ابومنصور دست از تعقيب او بر مي دارد. خود ابومنصور كه سني مذهب بوده، داخل مزار هم مي رود. اما به جز پشكل آهو چيزي پيدا نمي كند. ابومنصور مي گويد از آن زمان معتقد به مزار امام رضا(ع) شده است ومدام به زيارت آن حضرت مي رود.
به نظر مي رسد داستان ضامن آهو شدن امام رضا(ع) ، از ادغام اين دو داستان با هم آمده باشد.
 
 
 
 
عالم آل محمد
ائمه معصومين ما (ع) همگي از علماي عصرخود بوده اند و قبل از امام رضا (ع) به امام باقر(ع) هم اين لقب را داده بودند. با اين حال شهرت امام رضا(ع) به برتري علمي برهمعصرانش از آنجا آمده است كه مامون كه خودش هم از دانشمندان بود و«اعلم بني عباس» به حساب مي آمد. دردوره ولايتعهدي، مناظرات متعددي را بين امام رضا (ع) و علماي ديگر مذاهب ترتيب مي داد. انگيزه مامون از اين كار را بعضي مثل طبري (درتاريخ طبري) علاقه او به علم ودانش ذكر كرده اند وحاكم نيشابوري (درتاريخ نيشابور) مي گويد كه اين كار را مي كرد تا نقاط ضعف احتمالي امام رضا (ع) را برملا كند وبه جايگاه ايشان توهين كند. به هر حال، هدف هرچه كه بود نتيجه مناظرات اذعان همه به علم ودانش سرشار امام (ع) و دادن لقب «عالم آل محمد» به آن حضرت بود.
 
 
 
 
 
 غريب يا غريب الغربا
 
ممكن است تصور شود لقب «غريب» براي امام هشتم (ع) به خاطر دوري آن حضرت از شهر پيامير(ص) يعني مدينه بوده است اما از بين امامان ما ، فقط دو امام بوده اند كه به طور كامل درمدينه زندگي كرده اند، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) . باقي ائمه هركدام به دليلي از سرزمين خود دور و غريب مي شوند كه با اين حساب، اين لقب نبايد تنها به اين دليل باشد.
به نظر مي رسد كه اين لقب را خود امام و نزديكان آن حضرت شايع كرده اند تا مانع از موفقيت اقدام سياسي مامون كه مي خواست از ولايتعهدي امام رضا (ع) سوء استفاده بكند، شوند.
همچنان كه امام رضا (ع) در وقت حركت به سوي ايران، از اهل بيتشان خواستند تا گريه و نوحه بكنند، يا وقتي كه دعبل خزاعي درمرو خدمت ايشان رسيد وشعري را كه در رثاي شهادت امامان قبلي براي آن حضرت خواند، حضرت به شعر او دوبيت اضافه كردند: «وقبر بطوس يالها من مصيبت / الحت علي الاحشا بالزفرات / الي الحشر حتي يبعث الله قائما/ يفرج عنا الغم والكربات» يعني «وقبري در طوس است كه مصيبتش غم را تا روز قيامت در دل ها مي افروزد تا اينكه خداوند قائمي را برانگيزد واندوه را از دل ما برطرف كند.» دعبل پرسيده بود: « يابن رسول الله! من چنين قبري را نمي شناسم.» وحضرت جواب داده بود: « آن قبر من است.» دعبل هم قصيده اش را با دوبيت امام، اين طرف و آن طرف براي شيعيان مي خواند.
 
 
مرتضي
اين لقب به معناي مورد رضايت و پسنديده ، لقبي است كه شيعيان دربرابر لقب «رضا» كه مامون به آن حضرت داده بود براي ايشان به كار بردند. لقب مرتضي ازالقاب مشترك بين آن حضرت با ساير ائمه (ع) است. مراد از لقب مرتضي به تنهايي، حضرت علي (ع) مي باشد. در صلوات خاصه امام رضا(ع) هم اين لقب بلافاصله بعد از لقب رضا آمده است:«اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي».
 
دسته ها : مذهبي
چهارشنبه پنجم 7 1391

 مناطق 15 و 14 تهران با همكاري يكديگر اقدام به برگزاري طرح مفتاح نمودند:

دوره تخصصي آموزشي نماز (طرح مفتاح)

ويژه مبلغات

با حضور اساتيد برجسته اي از شهر مقدس قم

 ( حجت الاسلام وحيدي، بحريني، صفري، بياتي)

اين دوره كه از 27 شهريور ماه آغازشده تا 5 مهر ادامه دارد.

 

دسته ها : مذهبي
سه شنبه چهارم 7 1391
X